۱۳۹۰ آبان ۹, دوشنبه

توی بعضی شرایط ، وقتی با عمق زندگی دیگران رو به رو می شوم یا نتیجه ی خوبی از کارهایم میبینم احساس میکنم که چقدر خوشبخت تر از چیزی هستم که فکر میکنم...توی بعضی شرایط هم دقیقا برعکس اتفاقاتی می افتد که احساس میکنم خیلی بدبخت تر از چیزی هستم که فکر میکردم. هیچ وقت نفهمیدم دقیقا چقدر خوشبختم. که اصلا خوشبخت هستم یا نه!...
تا وقتی شرایط بیرونی و دیگران بخواهند تعیین کننده باشند همین می شود. یک روز خوبم، یک روز بد...باید یک معیاری باشد. باید باشد...باید...که بتوانیم همیشه خوشبخت باشیم.

۱۳ نظر:

  1. خوشبختی درست مثل خوش شانسی وجود نداره. چون وقایع خوب و بد با هم قاطیند. قبول شدن تو مکانیک دانشگاه تهران خوش بختیه یا بد بختی؟ اگه فردا جلوه دانشگاه یه تریلی بهت بزنه و کامل فلج شی خوش بختی نبوده که قبول شدی . اگه برق امیر کبیر رفته بودی الان زنده بودی . و ازون طرف اگه فردا ماشین بهت بزنه و پات بشکنه نمی شه گفت که بد شانسی اوردی چون ممکنه اگه این اتفاق نمی افتاد خواهرت می رفت مسافرت و اتوبوسش چپ می شد.
    همون جور که شانس وجود نداره ( تاکید می کنم که وجود نداره نه اینکه نسبیه ) بخت هم وجود نداه
    فیلم مچ پوینت هجو خوبیه بر این مسئله.
    ازین جرندیات

    پاسخحذف
  2. ببین ما باید اول ببینیم خوشبختی رو چی تعریف میکنیم واسه خودمون...خوشبختی از نظر من یه احساس رضایت درونی همه جانبه ست. اگه اینجوری نگاه کنی با شانس خیلی فرق داره. ینی دیگه توی این قیاس قرار نمیگیره...همیشه ممکنه اتفاقات زیادی بیفته، اما اینکه این اتفاقها بتونن رضایت کلی ما رو به هم بزنن مهمه. خیلی وقتها از اتفاقهای بد راحت میگذریم چون این اتفاقها نیستن که تعیین کننده ی خوشبختی ان. کلیت اتفاقهاست که خوشبختی رو به وجود میاره یا نمیاره. نفس قبول شدن مکانیک و تهران و امیرک و شکستن پا و اینا هیچ وقت ملاک نیستن...

    پاسخحذف
  3. آران من هم در مورد خوشبختی و بدبختی مثل شهاب فکر می کنم، یعنی به نظرم اون احساس رضایت اسمش خوشبختی است پس نمیشه گفت وجود نداره!
    شهاب نمیشه که معیاری وجود داشته باشه چون احساسات معیاری ندارن و خوشبختی احساسه.
    ما هیچوقت دقیقا نمیدونیم احساسمون چیه چون احساسمون وابسته به هزار تا مسئله ی مختلفه. چیزی که الان به تو حس خوشبختی میده فردا میتونه حالتو به هم بزنه چون تا فردا هزار تا اتفاق موازی دیگه می افته....

    پاسخحذف
  4. خب پس از دید تو مثلا در زمینه دانشگاه چه چیزی خوشبختی محسوب می شه؟ در زمینه ی درسی چی بدست بیاری خوشبختی ؟
    اگه ملاک خود اتفاقات نیس پس ارزش خوش بختی به کجاشه ؟ منظورم اینه که اتفاقات باید چه ارزشی توشون باشه که بشه اسمشو گذاشت خوشبختی؟
    شاید این خوش بختی ارتباط خوبی با زندگیه در لحظه داشته باشه . اگه بتونی حستو با حال تنظیم کنی می شه به اتفاقات گفت مایه ی خوشبختین یا بد بختی .
    یه دید دیگه به قضیه هم اینه که اگه قبول کنیم که اتفاقات در نهایت پوچن ( نه لزما به معنای منفی ) پس حاصل عمل های لحظه ای کلا فاقد معنایی که بخواد اصن "بختی " وجود داشته باشه.
    شاید تو قالب معنا مفهومی نداره ولی تو احساس داره.
    کلا دوست دارم بدونم که آیا ملاکی داری برای یک زندگی " خوش بخت" ؟

    پاسخحذف
  5. خب الناز منم همینو می گم دیگه . اتفاقات سیالن و تاثیرشون مدام در هم دیگه تداخل می کنه . می گم ; رضایت از لحظه معنا داره ولی وقتی در سیر کلی می بینی رضایت صفت مناسبی برای زندگی نیست.

    پاسخحذف
  6. آران اتفاقا رضایت مهمه! الان تو چرا خوشحال نیستی؟ چون از شرایط راضی نیستی!

    پاسخحذف
  7. نه ملاک دقیقی ندارم. خوش بختی تو نظر من بیشتر یه حالت توصیفی داره تا معیاری. ینی یه رضایت کلی باعث خوشختی میشه اما اینکه رضایت از کجا میاد خب جای بحث داره...منم دقیقا نمیدونم از کجا میاد. یه ملاکهایی براش دارم اما اینا همه ی قضیه نیستن...و اصولا ملاکهایی که دارم هم چندان قابل تامین نیستن.
    توی زمینه ی دانشگاه یا هر چیز دیگه خوشبختی جایی اتفاق می افته که همین رضایت کلی ایجاد بشه...بازم میگم که توصیفیه و به شرایط ذهنی آدم وابسته ست. یه چیز ابژکتیوی هم نیست که بشه گفت با فلان معیار و برای همه اینجوریه. کاملا درونیه...

    پاسخحذف
  8. من فک میکنم چون خوشبختی و رضایت یه حالت ذهنیه، پس وابسته به زمان حاله. اما زمان حال ما خیلی وابسته به گذشته و آینده ست. اگه تو یه بازه ی زمانی در نظر بگیری رضایت کلی نمیتونه فقط مربوط به لحظه های از هم گسسته باشه...

    پاسخحذف
  9. من ایدم اینه که رضایت یه چیز لحظه ی ایه جون اگه بتونی به آینده نگاه کنی ماجرا منظقی می شه . آره به گذشته وابستس!

    پاسخحذف
  10. به آینده هم وابستس...
    خیلی وقتا ترس از آینده نمیذاره از حال لذت ببریم!

    پاسخحذف
  11. چون میخوایم خوشبخت شیم باید یه معیاری باشه.یا کلن باید یه معیاری باشه؟

    پاسخحذف
  12. چون نیاز داریم به خوشبختی باید یک معیاری وجود داشته باشه که با به دست آوردنش این نیاز تامین بشه...

    پاسخحذف
  13. خوش بختي اون احساس رضايتس..حتي اون احساس رضايته از اينكه خوشبختي
    از اينكه روزها تو خودتو زندگي تو كارتو اطرافياتو دوست داشته باشي..اينكه زندگي تو دوست داشته باشي..اينكه زندگي تو زندگي كني..نه اينكه صرفا وايسي يه جا و رد شدنشو ببيني
    هر شبيت كه مي رسه آخرش به خودت بگي وجود اين روز چه قدر برات خوب بوده..چه احساس خوبي داشتي از اين روزت..چه قدر بد مي شد اگه اين روزت نبود
    و اين بايد تثبيت شه تو زندگي مون..اينكه فقط يه روز يا يه ساعت اين خاصيت و داشته باشه خوشبختي هم گذرا مي شه..ولي ما نيزا داريم كه خوشبختي ثابت بمونه تو زندگي مون..همه كاري مي كنيم كه بتونيم براي يه مدتي بيش تر از اونچه كه مي خوايم سعي كنيم نگهش داريم
    البته ممكنه هميشه هم اين فكرو داشته باشيم كه نكنه اين خوشبختيه اون خوشبختيه نباشه كه من مي خوام..ين هميشه باعث ميشه خوشبختي فعلي اون آرامشي رو كه مي خواي بهت ندن..اينكه هميشه فك كني نكنه يه روزي از دستم بره
    از همه بدتر ميشه اوني كه اصن ندوني اين خوشبختي چه جوري بدست مياد..ندوني ايد چي كار كني كه بهش برسي..اين مشخص نبودنه راهه..اين اذيت مي كنه
    بعضي وقتا ام انقد تو فكر اون خوشبختي نهاييه غرق مي شي كه اصن نمي فهمي كي پاتو تو چه راهي گذاشتي..بعدن ك هبه خودت مياي مي فهمي نه تنها بهش نزديك نشدني..خيلي خيلي هم ازش دور شدي..

    پاسخحذف